«آريو برزن» تکسوار دلير
اسکندر فقط بيست روز بر شهر شوش تاخت و مردمان آن ديار و سربازان در برابر لشگر مقدونيه ايستادگي بسياري کردند ولي دفاع از شهر بيحاصل بود و شوش نتوانست در مقابل لشگر ويرانگر اسکندر دوام بياورد و سقوط کرد. با سقوط پايتخت زمستاني، پادشاه ايران هم آنجا را ترک گفت و راهي سرزمين پارسيان شد، در آن زمان شهر پارس بزرگترين و با شکوهترين پايتخت هخامنشي محسوب ميشد. شاه ايران هم به اميد اينکه ستونهاي سنگي برافراشته اين بناي تمام سنگي، دژ محکمي در مقابل سپاه شاه مقدوني است به آنجا پناه برد. در آن سوي اين کارزار، اسکندر پيروز ميدان و سرخوش از فتح شوش، اين بار درصدد بود ديگر آرمانش را نيز به ثمر برساند. آرماني که ساليان دراز بود که مقدونيها در سر ميپروراندند، او به هواي فتح بناي تسخير ناپذير پرسپوليس وارد سرزمين پارس شد. سرداري از سرزمين پارس سربازان اسکندر از دروازههاي شهر پارس عبور کردند و هر لحظه به پرسپوليس (تخت جمشيد) نزديک و نزديکتر ميشدند. پس از گريختن داريوش و سقوط شوش مقاومت در مقابل اين اجنبيها بيفايده به نظر ميرسيد، سپاه هخامنشي طعم شکست را چشيده بودند و انگيزهاي در سپاهيان ديده نميشد. در اين بحبوحه سرداري از سرداران پارسي ديدگاه ديگري داشت. مردي به نام آريو برزن. (آريو بَرزَن) از سرداران شجاع شاه هخامنشي بود که آوازه دليري و شجاعتش به گوش دشمنان هم رسيده بود. او که تاب ديدن اجنبيها را در ديار آرياييها نداشت با سپاهي اندک سر راه شاه مقدوني قرار گرفت. ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پيش از ميلاد داريوش سوم با شنيدن صداي پاي لشگر دشمن از وحشت شکستي ديگر، راه سرزمينهاي شمال شرقي کشور را در پيش گرفت و گريز و عقبنشيني ديگري را در لوح پادشاهياش ثبت کرد. در آن سو، نيروهاي اسکندر مقدوني نيز سرمست از فتح شوش و فرار دوباره شاه ايران زمين، به سوي پرسپوليس پيشروي ميکردند آن هم با اين خيال آسوده که پس از شاه کسي جرأت مقابله با آنها را نخواهد داشت. اما اين خوش خيالي لشگر اسکندر به زودي در منطقه دربند پارس به پايان رسيد. دربند منطقهاي کوهستاني و صعب العبور است به همين سبب آريو برزن اين منطقه را مکان مناسبي براي روبه رو شدن با دشمن ديد. در پيچ و خم اين راه صعب العبور بود که به يکباره سپاهيان اسکندر غافلگير شدند. ارتشي که مصر، بابل و شوش را تصرف کرده بود و در سه جنگ، داريوش سوم را شکست و فراري داده بود حالا با يک هنگ ارتش ايران که فقط ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر سرباز داشت روبه رو شده بود که منطقه را ميشناختند و با انگيزهاي که داشتند مو به تن دشمن سيخ ميکردند. البته تعداد سربازان آريو برزن بسيار کمتر از سپاهيان اسکندر بود. تقريبا يک به ده. اما به هر حال هنگ ارتش ايران با فرمان آريو برزن به دل سربازان انبوه دشمن زدند و طبق نوشتههاي کاليستنس، تاريخنگار اسکندر با جان فشاني و از خودگذشتگيشان توانستند چندين روز مانع از ادامه پيشروي ارتش دهها هزار نفري اسکندر شوند. يورش بيفايده ناآشنايي اسکندر با منطقه دربند پارس باعث شده بود، آريو برزن با همان هنگ هزار نفري اميد به پيروزي داشته باشد اما پس از چندين روز و درست در زماني که لشگر مقدوني در محاصره آريو برزن گرفتار بودند سر و کله چوپاني پيدا شد که راه گذر از کوهستان را به مقدونيان نشان داد. تاريخنگاران نام اين چوپان را « ليباني» نوشتهاند. اسکندر با کمک اين چوپان توانست راه گريز از محاصره را بيابد و در يک يورش غافگيرانه آريوبرزن و يارانش را به دام اندازد. با محاصره سپاه ايران، نبردي سهمگين ميان اسکندر و آريو برزن درگرفت. در اين نبرد شمار زيادي از يونانيان از زير تيغ شمشير آريو برزن گذشتند و ايرانيان زيادي هم کشته شدند با اين حال دست آخر آريو برزن توانست هنگ ايران را از محاصره سپاه مقدوني برهاند. نبرد جانانه آريوبرزن وقتي از محاصره دشمن خارج شد، به کمک پرسپوليس رفت و آن را پيش از رسيدن سپاه مقدوني به تصرف سپاهيان خودي درآورد. اما لشگر اسکندر که از راه جلگه به پارس رسيده بودند، مانع او شدند. در اين هنگام بود که سردار در محاصره سختي افتاد.
هر چند که سرانجام هنگ آريو برزن در محاصره کوهها و حمله سربازان بيشمار اسکندر از پاي درآمد اما ايستادگي او يکي از چند ايستادگي انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بود و به اين خاطر بسيار شجاعانه و ميهنپرستانه به نظر ميرسيد. گفته ميشود يکي از مورخان درباره اسکندر نوشتهاست که اگر چنين مقاومتي در نبرد گوگمل (نبرد دوم اسکندر با سپاه داريوش که درکردستان کنوني عراق اتفاق افتاد) در برابر آنها صورت گرفته بود، شکستشان قطعي بود. در گوگمل با خروج غيرمنتظره داريوش سوم از صحنه، واحدهاي ارتش ايران نيز که در حال پيروز شدن بر اسکندر بودند؛ در پي او دست به عقبنشيني زدند و اسکندر پيروز شد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: آریوبرزن
تاريخ : شنبه 16 مرداد 1395
| 13:51 | نویسنده : اصغر رضایی گماری | .: Weblog Themes By Pichak :.